فاطمه زهرا(س) مظهر فضايل و خوبيها

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحيم

چكيده

بي شك انسان موجودي است كه قابليت و استعداد هرگونه شدن را دارد هم مي تواند آن چنان سيرصعودي پيدا كند كه مظهرصفات جمال و جلال خداي سبحان شود و ملايك به مقام او غبطه بخورند، و هم مي تواند در سيرنزولي، چنان سقوط كند كه پست تر و گمراه تر از چهارپايان گردد .

دراين ميان، راهنما و الگوي رفتاري انسان، نقش كليدي دارد؛ زيرا راهنماي آگاه، و الگوي دور از خطا ، انسان را به سير صعودي وقرب الي الله هدايت مي كند. اما نقش راهنماي جاهل و غيرمعصوم، برعكس خواهد بود.

به طور قطع حضرت زهرا(س) يكي از راهنمايان صادق و الگوهاي معصوم است كه آيات متعدد قرآن و روايات زيادي از رسول خدا(ص)، براين امر گواهي مي دهند و او را به عنوان كشتي نجات ، ثقل اصغر و مصداق اكمل از عترت معرفي مي كنند كه در كنار قرآن، دو عامل نجات و رستگاريند .

بنا براين، به هدف هرچه معرفت و محبت بيشتر به آن حضرت، مطالبي كه در پي مي آيد ، مروري است برسرفصل هاي از فضايل و مناقب زهراي مرضيه(س) وهمچنين اشاراتي كوچك، به تبار و نسل پاك و معصوم او كه هاديان الي الله و حجت هاي من الله، هستند و تمسك به آنها مصداق « لن تضلوا ابدا» خواهد بود .

واژگان كليدي: فضايل فاطمه ، قلم، مظهر خوبيها ، قرآن ، روايات و مصائب فاطمه(س). 

مقدمه

هرچند سخن گفتن از فاطمة طاهره(س) سخت تر از سخت است ؛ زيرا او حلقة اتصال بين نبوت و امامت، و مظهر عظمت و جلالت است ، او بانوي ممتازي است كه جهان خلقت را شاخص‌، اسرار نبوت را واقف ، مقام عصمت را لايق ، مظهر ولايت را همتا ، ام ابيها ، ام الأئمه النجباء ، محور اصحاب كساء ، كوثر قرآن حكيم و بضعة رسول كريم است .

 بنا براين ، زبان از وصف والاي هايش الكن و قلم در ترسيم چهرة نورانيش، خجلت زده است. توانايي مغزهاي انديشمندان ، براي درك رژفاي وجودش عاجز و تيغ تيز بينش صاحبان بينش، براي شكافتن دل حقايق شخصيتش، كند است . ديدگان ، از تماشاي قلة رفيع مقامش كوتاه ، و گوش از شنيدن اوصاف منيع او ناتوان است. آري ، چگونه اين ابزارها ره به جاي برد؟! كه فرشتگان مقرب الهي را بدان عرصه راهي نيست؛ چون او فاطمه است و خلق از شناخت كامل و درك افق شخصيت او، عاجز است، امام صادق(ع) فرمود:« إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ‏ فُطِمُوا عَنْ‏ مَعْرِفَتِهَا[1]».

اما به عنوان ابراز محبت و مودت، به ذوي القرباي پيامبر رحمت (ص)، نيم نگاهي به شخصيت ، فضايل و مصايب آن مظهرخوبيها، مي اندازيم . 

نسب و تربيت زهراي مرضيه(س)

فاطمه زهرا(س) قصيدة بلند خلقت و گل هميشه با طراوت بوستان انسانيت است، او بهترين دختر براي پدر، بهترين همسربراي شوهر، بهترين مادر براي فرزند و نمونة زن بودن در خانه و اجتماع است ؛ لذا ذهن دروادي از حيرت مبهوت، ديدگان در هاله اي از حسرت مجذوب و قلم درنوشتن متحير است، كه سخن را در بارة اين دردانة خلقت، مظهر عصمت، و بانوي فضيلت، از كجا و چگونه آغاز و ابراز كند؟ و از وراثت و تربيت او چه بنويسد؟

آري ، قلم بي قرار و متحيراست كه دربارة نسب او چه بگويد؟ كه پدربزرگوارش مخاطب« لولاك لما خلقت الافلاك[2]»، و مقصود ايجاد هستي و آدم ، و اشرف مخلوقات عالم است، همو كه از نظر قرب معنوي ، سير ملكوتي و ديدن آيات الهي، به مقام قاب قوسين او ادني عروج كرد:« ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى* فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏[3]». و به نزول آية وحياني، فضليت بندگي و سند عظماي معراجي، مفتخرگرديد:« سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَه لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير[4]».

همو كه موعود تمام پيامبران الهي و محبوب و پسنديدة موجودات ارضي و سماوي است .

از مادر اين دردانة خلقت چه بگويد؟ كه خديجه(س) نام داشت، اما دراوج جاهليت و فساد، به طاهره معروف بود و در كمال سرمايه داري، با محمد امينِ ظاهرا فقير وصلت كرد؛ زيرا با نجابت و فراستي كه داشت، ملاك شخصيت و انسانيت را، صدق و صفا ، امانت و وفا ، عبوديت و رضا، و... مي دانست ، همة اين اوصاف حسنه، در وجود محمد امين(ص) جمع بود .

 همو كه بعد از بعثت همسرش، اولين زني بود كه ايمان آورد وسوّمين كسي بود كه با پيامبرخدا(ص) و علي مرتضي(ع)، نماز به پاداشت ، همو كه ام المؤمنين است و تمام دارايي و سرماية هنگفتش را وقف اسلام و رسول خدا(ص)كرد، همان بانوي كه خداي سبحان و جبرئيل امين، به او سلام مي فرستاد، جبرئيل امين خطاب به رسول خدا(ص)عرضه داشت:« حاجتي أن تقرأ على‏ خديجة من الله و مني السلام‏[5]» .

از ولادت فاطمة طاهره(س) چه بگويد؟ كه با حضور زنان بهشتي انجام گرفت و با آب بهشتي شستشوداده شد[6]،  همان مولودي كه نطفه اش با ميوة بهشتي منعقد گرديد[7]؛ لذا رسول خدا(ص) او را مي بوسيد و مي بوييد و بوي بهشت را از او استشمام مي كرد.

ازتربيتش چه بگويد؟ كه تا سن حدود پنج سالگي دردامن پرمهر و محبت مادرش طاهرة قريش، خديجه كبرا(س)، پرورش يافت . اما، مربّي واقعيّي او، كاروان سالار سلسلة انبياء و اشرف ماسوي الله يعني پدربزرگوارش محمد مصطفي(ص)بود، همو كه داراي اخلاق بزرگ:« وَإِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيم[8]»، و رحمت واسعه است، فاطمة طاهره(س)نيز، از اقيانوس كمالات و اخلاق، و علم و عرفان پدر ، به شايستگي تغذية روحي كرد و مسير تكاملي را پيمود .

 همسر و فرزندان فاطمه زهرا(س)

همچنان قلم به عجز خود معترف است كه نمي تواند حتي قطرة از اقيانوس فضايل فاطمه، پدر فاطمه و همسر و فرزندان او را به تصوير بكشد. از همسر فاطمة راضيه(س) چه بگويد؟ كه او ، اسرار نبوت را واقف و مقام ولايت و امامت را لايق، شهرعلم نبوي را باب:« أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا...[9]». و ذات رسول مدني را جان است[10].

همو كه اگر نبود، فاطمه را همتا و همسر نبود[11] و خلق را هادي و رهبر. همو كه در دنيا كفو كوثرقرآن، و در عقبا ساقي كوثر و ميزان است ، همو كه ابو الأئمه النجباء و پدر فرزندان زهرا(س) است، يعني امام اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليهما السلام .

 همان قهرمان تمام عرصه ها كه درهيچ نبردي خم به ابرو نياورد، اما شهادت مظلومانة فاطمة طاهره(س)، اولين شهيدة راه ولايت و مدافع حريم مقدس امامت، چنان برفاتح خيبر و خندق و... سخت و گران تمام شد، كه دركنار بدن مطهر يادگار رسول الله(ص)، آرزوي مرگ كرد نَفْسِي‏عَلَى‏زَفَرَاتِهَامَحْبُوسَةٌ  *  يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَات‏[12]» .

از امام حسن مجتبي(ع) بزرگ ترين فرزند او چه بگويد؟ كه اولين نوادة نبوت است و نخستين زادة امامت ، همو كه حلم و صبر وكرم را مظهر است، و خلق عالم را پس از مرتضي علي(ع)رهبر. او كه فرزند و پارة تن رسول خدا(ص) و نور چشم ، روشني قلب و ميوة دل آن حضرت و آقاي جوانان اهل بهشت است:« أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وُلْدِي وَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هُوَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ...[13]».

از امام حسين سيدالشهدا(ع) دومين فرزند او چه بگويد؟ كه آموزگار ايثار وشهادت، مظهر صبرو استقامت و سومين پرچم دار قلة ولايت و امامت است ، همو كه علت مبقية اسلام است، چنانكه جدش علت محدثة اسلام ،‌ همو كه حجت خدا برخلق ، سرور جوانان بهشت و باب نجات امت است:« أَمَّا الْحُسَيْنُ ...حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِينَ وَ هُوَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ بَابُ نَجَاةِ الْأُمَّةِ [14]».  

از زينب زهرا(س) چه بگويد؟ كه امام سجاد(ع) خطاب به او فرمود: عمه جان! خداى را شكر و سپاس، تو دانايى هستى كه كسى به تو نياموخته، و فهميدة هستى كه كسى به تو نفهمانده است:« ياعَمّه أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِعَالِمَةٌغَيْرُمُعَلَّمَةٍفَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة[15]». همو كه عابدة آل علي(ع) و عقيلة بني هاشم است، و مناديان پيام حسيني را امير، وكتاب عظيم شهادت را مفسِّر، فاتح كوفه وشام با شمشيربيان، و كاروان سالار عاشورائيان است .

نمي از يمّ فضايل و مناقب فاطمه زهرا (س)

فاطمة طاهره(س) به اندازة جهان خلقت، فضايل و مناقب را درخود گرد آورده و مظهر تمام خوبيها و ارزشها است ، آري ، چرا چنين نباشد؟ كه او پارة تن اشرف مخلوقات عالم، پيامبرخاتم(ص) است ، او نور چشم مصطفي(ص)، ميوه دل، و روح و جان اشرف انبياء و حوراء الانسيه است . رسول خدا(ص)فرمود:« ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ‏ جَنْبَيَ‏ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ [16]» ، چرا چنين نباشد؟ كه او خداي سبحان را راضيّة مرضيّه، محمدِمصطفي(ص) را حبيبه، عليّي مرتضي(ع)را قرينه، زنان عالم را سيده و روز جزا را شفيعه است :« حبيبه المصطفي(ص) وقرينه المرتضي(ع)، سيده النساء [17]». آري، او دخت نبوت ، همسر ولايت و مادر امامت است .

باز هم قلم، متحير وسرگردان است كه از كدام فضيلت اين اقيانوس فضايل بگويد؟ و زبان را به كدام منقبت از مناقب بي شمار او، مترنّم سازد؟ 

از طهارت و پاكيزگي هايش بگويد؟ كه خداوند فضاي جان و لوح دل او وخاندانش را با نورانيت عصمت، از هرگونه رجس و پليدي پاك گردانيده و آية تطهير را در قرآن كريم، برآن شاهد قرار داده است:« إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً [18] ».   

از جود و سخاوت فاطمة صدّيقه[19] بگويد؟ كه آية:« لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون [20]» . ‏سرلوحة كار اوست و حتي درشب عروسي پيراهن عروسي خود را به سايل بخشيد، وگردن بندي كه يادگار دخترعمويش حمزة سيد الشهدا بود، در راه خدا انفاق كرد[21].

از ايثار و انفاق فاطمة مباركه بگويد؟ كه سه روز نان جوين افطاري اش را، به مسكين و يتيم و اسير داد:« وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا [22]» ، براي ارج نهادن به اين ايثار، خداي سبحان سورة انسان را نازل فرمود، تا سند آسماني و مدال وحيانيّي ديگري باشد، بر فضيلت منيع و منزلت رفيع زهراي مرضيه و همسر و فرزندانش كه اين گونه با اخلاص بي نظير، در پي كسب رضاي خداي سبحان هستند:« إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً [23]».

از مساوات و انصاف  او بگويد؟ كه كاري خانه را با فضه خادمه اش تقسيم مي كرد، يك روز كار خانه را او انجام مي داد يك روز خادمه اش .

از عبادت فاطمة راضيه(س) بگويد؟ كه حتي اهل سنت به او اعبد الناس گفتند و آن قدر درمحراب عبادت به نماز ايستاد كه پاهاي مبارك ورم پيدا كرد:« مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا[24]». شب، شيفتة شنيدن آهنگ مناجات فاطمي بود و آغوش باز مي كرد، تا از عابدة به محراب آمده استقبال كند، و دعاهاي بانوي رحمت، براي مؤمنين ومؤمنات را، به تماشا بنشيند .

فاطمة زهرا(س) كه از نور عظمت خداي سبحان خلق شده است[25]، چنان در نور ذكر و عبادت غرق بود و براي آسمانيان پرتو افگني مي كرد، كه به او زهرا گفتند، امام صادق(ع) فرمود:« سُمِّيَتْ زَهْرَاءَ لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ[26]».

از انفاق فاطمة مرضيه(س) بگويد؟ كه هرچه داشت در راه خدا مي داد، از محصول فدك گرفته تا غذاي روزانه و حتي گردن بند وگوشواره ها و پردة خانه اش را، تا جاي كه پدربزرگوارش كاروان سالارسلسلة انبياء و گل سرسبد ما سوي الله، سه بارفرمود:« فَدَاهَا أَبُوهَا، پدرش به فدايش باد[27]».

از صبر او بگويد؟ كه صبر صابران در برابر صبر او سرافكنده و صخره ها درپيشگاه روح مقاومش شرمنده هستند و صبر قهرمانانة حسني و شگفت انگيز زينبي، پرتوي از صبر فاطمه است .

از رأفت و رحمت فاطمة زهرا(س) بگويد؟ كه رحمتش مثل خورشيد برهمه مي تابيد ، حتي بر كساني كه با سكوت شان دربرابر مظلوميت و غصب حقوق آن بانو، كمك به ظالمين و غاصبين كردند، چنانكه فرزند ارجمندش امام حسن(ع) حكايت مي كند: شبي جمعة مادرم را ديدم كه تا صبح مشغول ركوع و سجود بود و براي مؤمنين و مؤمنات بسيار دعا مي كرد، اما براي خودش چيزي نخواست ،‌ وقت علت را پرسيدم فرمود: فرزند عزيزم! اول همسايه بعد خانه:« يا بنيّ الجار ثم الدار[28]».

از علم و دانش او بگويد؟ كه پاسخ پرسش پيامبر خدا(ص) را كه بهترين چيز براي زنان چيست؟ كسي نتوانست بگويد جز او كه فرمود:« بهترين چيز براي زنان اين است كه مردان اجنبي را نبينند و مردان بيگانه آنها را»:« خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَ‏ الرِّجَال‏[29]». مهم تر از آن ، اين كه او ، نسبت به آنچه بوده و خواهد بود و آنچه واقع نخواهد شد ، عالم وآگاه است، چنانكه خود آن بانو فرمود:« أَعْلَمُ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ وَ مَا لَمْ يَكُنْ يَا أَبَا الْحَسَنِ الْمُؤْمِنُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ تَعَالَى[30]‏». همچنين مصحف فاطمه(س) كه درآن، تمام آنچه مردم به آن نياز دارند، هست، معرِّف علم و دانش دختر رسول الله(ص) است[31] .

 آري،« فَاطِمَهُ بَضْعَةٌ مِنِّي» گفتن رسول مهرباني ها، بيانگر اين نكته است كه فاطمه(س) پارة از علم و دانش، اخلاق و عرفان ، رأفت و رحمت ، و ديگر فضايل رسول خدا(ص) نيز، هست .

ازاسوه و الگو بودن او بگوید؟ که درتمام زمينه ها نمونه و الگوي چگونه زيستن است؛ به همين جهت، موعود امم و مهدی منتظر(عج)، کسی که حکومت عدل جهانی را برقرار می کند و مدینة فاضله را تشکیل می دهد، فاطمة طاهره(س)را،  اسوه و الگوی خود معرفي مي كند وَ فِي‏ ابْنَةِ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ (ص) لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة [32]».

از سفینة النجاة بودن او بگوید؟ که او ، و همسر و فرزندان معصوم او ، نقش کشتی نوح را در بین این امت دارد، هرکس به حضرت نوح پیوست و سوار برکشتی شد نجات یافت و هرکس از او فاصله گرفت غرق گردید ، همین طور است اهلبیت رسول خدا(ص) که هرکس به آنها تمسک جست و با دوستي، از آن بزرگواران اطاعت و همراهی کرد، نجات می یابد و اگرنه در انواع گمراهي و بدبختی ها،  غرق خواهد شد:« مَثَلُ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ كَمَثَلِ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ [33]».

ازمقام قرب او به پروردگار بگويد؟ كه به قلة از تقرب صعود كرد كه مظهر تام صفات جمال وجلال الهي قرار گرفت، به گونة كه غضب او غضب خداوند و رضاي او رضاي خداست:« إِنَّ اللَّهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى‏ لِرِضَاهَا[34]». آري ، چرا چنين نباشد؟ كه او پارة از وجود كسي است ،كه از نظر قرب الي الله، به مقام قاب قوسين او ادني عروج كرد:« ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى* فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏[35]».

از تسبيح او بگويد؟ كه به فرمودة امام صادق(ع): تسبيح فاطمه زهرا(س) بعد از هر نماز در هرروز، دوست داشتني تر است از هزار ركعت نماز در هر روز:« تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ (ع) فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ[36]». و نيز فرمود: ما به كودكانمان همان طور به ذكر تسبيح فاطمه زهرا(س) امر مي كنيم كه به نماز امر مي كنيم ، تو نيز برآن مداومت كن؛ زيرا هرگز به شقاوت نيفتاده است بنده اي كه بر آن مداومت نموده است:« إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ‏ فَاطِمَةَ ع كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ [37]». اين چه مقام و عظمتي است كه  تنها تسبيح فاطمة زهرا(س) دارد؟! خود آن بانو چه مقام و منزلتي دارد؟! تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .

خانه داري وتربيت فرزند فاطمه(س)

باز قلم متحير است كه از خانه داري و خدمت به شوهر فاطمة طاهره(س) چه بگويد؟ كه او بهترين همسربراي شوهر است و به فرمودة امام علي(ع)، به قدري درخانه آن حضرت كاركرد و با مشك آب كشيد كه اثربند مشك، درسينة مبارك بجاي ماند و دستان مهربانش از دستاس جو پينه بستند و لباس هاي عصمتش در اثر جاروب خانه غبار آلود گرديد:« أَنَّهَا كَانَتْ عِنْدِي فَاسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَ فِي صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَى حَتَّى مَجِلَتْ يَدَاهَا...[38]». و با رفتنش ازكنار علي(ع)، او را براي هميشه مصيبت دار و محزون ساخت؛ لذا روي مزار او خطاب رسول خدا(ص) عرضه داشت:« أَمَّا حُزْنِي‏ فَسَرْمَدٌ [39]».

از ساده زيستي فاطمة مرضيه(س) چه بگويد؟ كه از چادر عصمتش كه دوازده وصلة خرما خورده بود سلمان متعجب و گريان شد[40] . سادگي خانه اش به صافي سينة آيينه و محل تجمع اهلبيت عصمت(ع) و اصحاب كساء بود ، همان خانة كه هرگاه پيامبر نور و رحمت، در مقابل آن قرار مي گرفت، براهل آن با عنوان خاندان نبوت و اهلبيت عصمت و طهارت، سلام مي كرد:« السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنَ الرِّسَالَة[41] ».

ازتربيت فرزند فاطمة زكيّه(س) چه بگويد؟ كه مثل حسن و حسين(عليهما السلام) كه به نص آخرين سفير وحي، جوانان اهل بهشتند :«الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ‏ أَهْلِ‏ الْجَنَّةِ [42] ». و اسلام با صبر قهرمانانة حسني و قيام جاويدانة حسيني احياء و ابقاء گرديد، در دامن پاك و مطهر او تربيت شدند و زينب، قهرمان صبر و استقامت ، و مجسمة شجاعت و بلاغت ، و پيام رسان حماسة خونبار كربلا، دختر او و فارغ التحصيل دانشگاه تربيتي فاطمي است .

دوستان و دشمنان فاطمة صديقه(س)

بازهم قلم مات و مبهوت است كه ازشيعيان، دوستان و ذرية فاطمة زهرا(س)چه بگويد؟ كه نجات يافته گان و بريده شده گان از آتش جهنم هستند:« إِنَّمَا سُمِّيَتْ‏ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا وَ ذُرِّيَّتُهَا مِنَ النَّارِ[43]».  آنان كه فاطمه وار، درعرصه هاي پيكار، باسلاح ايمان و ايثار ، رو در روي غاصبين حقوق مظلومان ايستاده اند و با سلاح تقوا و عبوديت ، خط را كه فاطمه ترسيم كرده است، ادامه مي دهند و از افكار وانديشه هاي كه نشأت گرفته از افكار فاطمي هستند، دفاع مي كنند و آتش عشق و محبت به پدر، همسر و فرزندان معصوم فاطمه اطهر(س) را، در سينه شعله ور نگه مي دارند و چرا غ راه شان قرآن و عترت، و اهدافشان تكامل و عزت، و سلاح شان ايمان و عبوديت است .

آناني كه روز قيامت مورد شفاعت شفيعة محشر زهراي اطهر(س)، قرارمي گيرند ، و همانند دانه هاي مرغوبي كه مرغ از زمين برمي دارد، اينان را فاطمة طاهره(س) ازبين مردم درعرصة محشرگلچين مي كند، بلكه بالاتر از اين، به دوستان واقعي فاطمه طاهره(س)مقام شفاعت داده مي شود[44].

از دشمنان فاطمة محدّثه(س) چه بگويد؟ كه با تمام خباثت باطني كه داشتند و ظلمي كه به آل نبي(ص) روا داشتند، نتوانستند كه به عظمت فاطمه طاهره(س) اقرار نكنند، چنانكه وقتي با وساطت امام و همسرفاطمه علي(ع)، به عيادت آن بانو آمدند، گفتار پيامبرخدا(ص)را كه:« فاطمه پارة تن من است هركس او را بيازارد مرا آزرده است»، تصديق كردند[45]. همان كساني كه از محبت و دوستي آن بانو محروم و جدا شده اند:« ...فُطِمُوا أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا...[46]».

مظلوميت و غربت زهراي مرضيه(س)

از به تصوير كشيدن غربت و تنهايي فاطمة طاهره(س) نيز، قلم عاجز است ؛ چون در اوج عظمت و بزرگي تنها بود و دروطنش غريب؛ زيرا گوشي براي شنيدن سخنان نورانيش نبود و دلي كه پذيراي باران هدايتها و مواعظش باشد، يافت نمي شد؛ لذا گاهي كه تنهايي، خاطرشريفش را ملول مي كرد و انسان نماهاي ديو صفت و ددمنش، قلب آيينه وارش را مي شكستند، روي مزار بابا وگاه درقبرستان بقيع كنار شهداي احد رفته، سينه اش را از بار سنگين اندوه و غربت، سبك مي گرداند و با ستاره هاي روي آسمان صورت، خاك قبررا نور باران و درد دل را با پدر و عمويش حمزه سيد الشهدا ، درميان مي گذاشت .

از مظلوميت فاطمة زكيّه(س) چه بگويد؟ كه جنجال آفرينان منافق و منافقان سياه دل، با صداقت ترين انسان را[47] به دروغ گويي متهم كردند و با تبليغات گسترده، شخصيت الهي و ذات قدسي او را، به تير تهمت نشانه رفتند و به او اهانت كردند .

درمظلوميت فاطمة طاهره(س) همين بس كه در طول تاريخ كسي را مظلوم تر از او نمي شناسيم ؛ زيرا با آن مقام بلندي كه نزد باري تعالي داشت، آن عزت و احترامي كه نزد پدرش محمدمصطفي(ص) و آن عظمتي كه نزد عليّي مرتضي(ع) داشت ، يكباره حرمتش را شكستند، درب خانه اش را آتش زدند، فرزند عزيزش را كشتند، حق خود و همسرش را غصب كردند و مظلومانه به شهادتش رساندند كه دفن شبانه و قبرمخفيانة او، سندي زندة است، براين مظلوميت ها .

خطبه و گوهرهاي ناب از سخنان صديقه طاهره(س)

از خطبه اي آتشين و افشاگرانة فاطمة مباركه(س) چه بگويد؟ كه سند ديگري است برعلم ودانش، برمظلوميت و غربت خود و همسرش و برانحراف مدعيان خلافت از كتاب وسنت، برسكوت مرگبار مهاجر و انصار، در برابر ظلم ظالمين و انحراف غاصبين، بر اجتهاد هاي مقابل نصوص و مخالفت هاي قول رسول كريم(ص) ...

آري، از خطبه اي بي نظير علمي، فلسفي ، اعتقادي، اخلاقي ، سياسي و ديني او بايد گفت، كه هنوز زمين و زمان ، آسمان و كهكشان و ملك و ملكوت، فرياد درد آلود يگانه دختر و يادگار رسول الله(ص) را به ياد دارد و خطبه اي اعجاز آميز، حماسي و بيدارگرش را ، پدر پير تاريخ به سينه سپرده است، تا به آيندگان به من و تو و نسلهاي بعدي باز گو نمايد .

قلم متحير است كه ديگر از چه بگويد؟! از فريادش از سكوتش از قيامش از قعودش، ازناله اش از گريه اش و آه آه ازمظلوميتش و شهادتش كه درجواني بين درو ديوار اتفاق افتاد و براي هميشه، قلب نازنين همسرش علي و فرزندان و محبانش را داغداركرد .

چه كنم كه ديگر قلم ياراي سخن گفتن ندارد و با زبان حال مي گويد: مرا بگذار كه بيش از اين توان شرح مظلوميت ام ابيها را ندارم و من عاجز تر ازآنم كه بتوانم مناقب و فضايل، و مصايب فاطمه(س) را، بيان كنم؛ زيرا او مظهر صفات و اسماي جمال و جلال حضرت حق است، و آن صفات و اسماء نا متناهيند، پس چگونه مي توان فضايل فاطمه را كه مظهر اين اسماء و صفات است، به رشتة تحرير درآورد؟! و چگونه مي توان مصايبي را شرح داد كه قهرمان انس و جن و ابرمرد تاريخ ، علي بن ابي طالب(ع) را به ناله وا داشت، و صبر و تحملش را كاهش داد . 

جهت حسن ختام، سطرهاي آخر اين نوشتار را، به گوهرهاي از سخنان حكمت آميز زهراي مرضيه(س) مزيّن مي سازيم :

1 ) حضرت صديقه طاهره(س) فرمود: همانا خوشبخت به معناي واقعي و خوشبخت كه انواع سعادت هارا درخود مجتمع ببيند، آن كسي است كه حضرت علي(ع) را در زندگي او و پس از مرگش دوست بدارد:« أَنَ‏ السَّعِيدَ كُلَ‏ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِه‏ [48]».

2 ) فرمود: هركس خالص ترين عبادت خود را به سوي خدا فرستد، خداوند نيز بهترين مصالحش را براي او مي فرستد:« مَنْ‏ أَصْعَدَ إِلَى‏ اللَّهِ‏ خَالِصَ عِبَادَتِهِ‏أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ [49]»

3 ) وفرمود: خوش رويي در چهرة مؤمن ، بهشت را بر او واجب مي كند:« بِشْرٌ فِي‏ وَجْهِ‏ الْمُؤْمِنِ‏ يُوجِبُ لِصَاحِبِهِ الْجَنَّةَ [50]».

4) نيز فرمود: بهترين شما كساني هستند كه متواضع تر وخوش برخوردتر از همه باشند و بيشتر از همه نسبت به زنان خود احترام كنند:« خياركم‏ ألينكم‏ مناكبه‏، و أكرمهم لنسائهم[51]».

5 ) نيز فرمود:« روزه داري كه زبان، چشم، گوش و سايراعضايش را از حرام و گناه حفظ نمي كند روزه اش برحال او چه نفع و ثمره اي دارد؟:« مَا يَصْنَعُ‏ الصَّائِمُ‏ بِصِيَامِهِ إِذَا لَمْ يَصُنْ لِسَانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوَارِحَهُ [52]» .

نتيجه

باتوجه به مطالب فوق مي توان به نتايج ذيل دست يافت:

1 ) فاطمة زهرا(س) مظهر و محور تمام فضايل و ارزشهاي انساني و اسلامي است؛ لذا ضرورت اقتضا مي كند كه هرچه بيشتر و بهتر، از او سخن گفته شود، تا زمينة معرفت و محبت به او، فراهم گردد .

2 ) زهراي مرضيه(س) با وراثت و تربيت منحصر به فرد و شايستگي هاي بي نظيري كه دارد، در تمام زمينه ها نمونه و الگو است از امور معنوي و عبادي گرفته تا امورمادي و سياسي، ازامور فردي و تربيتي گرفته تا امور اجتماعي و علمي . 

3 ) اگر فاطمه(س) نبود، كفوي براي همسري اميرمؤمنان علي(ع)يافت نمي شد، و اگر علي(ع) نبود، كفوي براي فاطمه(س) پيدا نمي شد. اين لياقت را تنها زهراي مرضيه(س) داشت كه نسل رسول خدا(ص) از طريق او ادامه پيدا كند و حلقة اتصالي باشد بين نبوت و امامت .

4 ) نظر به اين همه فضايل و شايستگي هاي اين بانو است كه قرآن كريم، مزد رسالت پيامبراكرم(ص) را، محبت و مودت او بيان مي كند .

5 ) مصايب فاطمه طاهره(س)، يكي از بزرگترين مصايب خاندان عصمت و طهارت است ؛ لذا شهادت اين بانو، علي بن ابي طالب(ع) را منقلب و داغدار ساخت، به گونة كه آرزوي مرگ كرد .

فهرست منابع

 

  1. قرآن كريم .
  2. ابن بابويه ، محمدبن علي( م 381 ق)، الامالي ، تهران ، كتابچي ، 1376ش .
  3. ابن بابويه، محمد بن على(م 381 ق )‏، معاني الأخبار، تحقيق و تصحيح: علي اكبرغفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏ ، 1403ق .
  4. ابن بابويه، محمد بن على(م 381ق) ، من لا يحضره الفقيه‏ ، تحقيق و تصحيح: علي اكبرغفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏ ، 1413ق .
  5. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، تحقيق وتصحيح: علي اكبرغفاري، قم، جامعه مدرسين، 1362ش‏.
  6. ابن بابويه، محمد بن على‏، علل الشرائع‏ ، قم ، كتاب فروشي داوري، 1385 ش / 1966 م‏ .
  7. ابن بابويه، محمد بن على‏، عيون أخبار الرضا عليه السلام‏، تحقيق و تصحيح: مهدي لاجوردي ، تهران ، نشرجهان ، 1378 ق .
  8. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى‏(م 363 ق )، دعائم الإسلام‏، تحقیق: آصف فیضی، قم ، مؤسسة آل البیت(ع)، 1385 ق .
  9. ابن شعبه حرّاني، حسن بن علي(م قرن 4)، تحف العقول عن آل‌‌‌‌‌‌ الرسول(عليهم السلام)، ترجمة: احمدجنتي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1387ش .
  10. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏(م 588 ق)، مناقب آل أبي طالب(ع)، قم ، علامه ، 1379ق.
  11.  ابن عبد الوهاب، حسين(م قرن 5 ق) ، عيون المعجزات ، قم ، مكتبه الداوري ، [بي تا].
  12. اربلى، على بن عيسى‏( م 692 ق) ، كشف الغمة في معرفة الأئمة ، تحقيق وتصحيح: سيدهاشم رسولي محلاتي، تبريز، بني هاشمي ، 1381ق .
  13. بحرانى، سيد هاشم بن سليمان(1107 ق) ، البرهان في تفسير القرآن‏، ‏تحقيق و تصحيح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة ، قم ، مؤسسه بعثت ، 1374ش .
  14. صفار، محمد بن حسن‏(م 290 ق ) ، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم‏ ، تحقيق و تصحيح: محسن بن عباسعلي كوچه باغي ، قم ، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404 ق .
  15. طبرسي ، احمدبن علي(م 588 ق) ، الاحتجاج علي اهل اللجاج ، تحقيق و تصحيح: محمدباقر خرسان ، مشهد ، نشرمرتضي ، 1403ق.
  16. طبرسى، حسن بن فضل‏(م قرن 6 ق) ، مكارم الأخلاق‏ ، قم ، الشريف الرضي ، 1412 ق‏ .
  17. طبري ، محمد بن جرير بن رستم(م 310 ق)، دلائل الامامة، قم ، بعثت ، 1413 ق .
  18. طوسى، محمد بن الحسن‏( م 460 ق )، الأمالي ، تحقيق و تصحيح: مؤسسه البعثه، قم ، دارالثقافه ، 1414ق .
  19. عياشى، محمد بن مسعود(م 320 ق ) ، تفسير العيّاشي‏ ، تحقيق و تصحيح: سيد هاشم رسولي محلاتي ، تهران ، المطبعة العلمية ، 1380 ق .
  20. قمي، شيخ عباس، کليات مفاتيح الجنان، ترجمة کمره اي، تصحيح محمد رضا اشرفي، چاپ ششم، مشهد، شرکت به نشر، 1387.
  21. قمى، على بن ابراهيم‏(م قرن3 ق) ، تفسير القمي‏ ، تحقيق و تصحيح: طيب موسوي جزائري ، قم ، دارالكتاب ، 1404 ق .
  22. كليني ، محمدبن يعقوب(م 329 ق) ، الكافي ، تهران ، انتشارات اسلاميه، 1362ش .
  23. كوفى، فرات بن ابراهيم‏(م 307ق )، تفسير فرات الكوفي‏ ، تحقيق وتصحيح: محمد كاظم ، تهران ، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي‏ ، 1410 ق .
  24. مجلسي ، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدررالاخبارالأئمه الاطهار(ع)، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1429ق- 2008 م .
  25. مفيد، محمد بن محمد(م 413 ق) ،  الأمالي ، تحقيق و تصحيح: حسين استاد ولى و على اكبر غفارى ، قم ، كنگره شيخ مفيد ، 1413ق . 

 

 

 

  



[1] - فرات بن ابراهيم كوفى(متوفاي 307ق)، ‏تفسيرفرات الكوفي ، ص 581 . 

[2] - علي بن ابراهيم قمي ، تفسير القمي ؛ مقدمةج‏1 ؛ ص17 . محمدبن علي ابن بابويه ، عيون اخبارالرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 143 .

[3] - نجم/ 8 و 9 .

[4] - اسرا/ 1 .  

[5] - محمدبن مسعود عياشي ، تفسير العياشي ؛ ج‏2 ؛ ص279 .

[6] - محمدبن علي ابن بابويه ، الامالي(للصدوق)، ص 593- 595  .

[7] - همان ، ص 461 .

[8] - قلم/ 4 .

[9] - حسين بن علي، ابن شعبه حراني، تحف العقول ، ص430 . محمدبن علي ابن بابويه، الخصال ، ج 2 ، ص 574 .

[10] - آل عمران/ 61 .

[11] - محمدبن يعقوب كليني ، الكافي ، ج 2 ، ص 498 .

[12] - مناقب آل ابي طالب عليهم السلام ، ج 1 ، ص 240 .

[13] - الأمالي(للصدوق) ، ص 114 .

[14] - همان ، ص 115 .

[15] - احمدبن علي طبرسي ، الاحتجاج علي اهل اللجاج ، ج 2 ، ص 305 .

[16] - محمدبن علي ابن بابويه ، الأمالي (للصدوق) ، ص 113 .

[17] - مفاتيح الجنان ، زيارت نامة حضرت فاطمه(س) ، ص 564 .

[18] - احزاب / 33 .

[19] - امام صادق(ع) فرمود:« فاطمه اطهر(س) نزد خداي تعالي داراي نُه اسم مي باشد: 1) فاطمه، 2) صديقه ، 3) مباركه ، 4) طاهره ، 5 ) زكيه ، 6) راضيه، 7) مرضيه ، 8 ) محدّثه ، 9 ) زهراء . الامالي( للصدوق) ، ص 592 . علل الشرائع ، ج 1 ، ص 178 . الخصال ، ج 2 ، ص 414 .

[20] - آل عمران/ 92 .

[21] - محمدباقرمجلسي ، بحار الأنوار، ج 43 ، ص 57 .

[22] - انسان / 8 .

[23] - انسان / 9 .

[24] - محمد بن على ، ابن شهر آشوب مازندرانى، ‏مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج 3، ص 341 . 

[25] - محمدبن علي ابن بابويه ، معاني الأخبار ، ص64 .  

[26] - همان .   

[27] - ‏مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج 3 ، ص 343 .

[28] - علي بن عيسي اربلي ، كشف الغمه في معرفه الأئمه ، ج 1 ، ص 468 . علل الشرايع ، ج 1 ، ص 182 .

[29] - كشف الغمة في معرفة الأئمة ، ج‏1 ،  ص466 . حسن بن فضل طبرسي ، مكارم الاخلاق ، ص 233 .

[30] - حسين بن عبد الوهاب‏ ، عيون المعجزات ، ص 58 . بحار الأنوار ، ج‏43 ، ص8 .

[31] - محمدبن حسن صفار، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلي الله عليهم، ص 154- 155 .

[32] - الإحتجاج على أهل اللجاج ،  ج‏2 ، 467 .    

[33] - محمدبن محمد شعيري ، جامع الأخبار، ص182 .‏

[34] - محمدبن محمد مفيد ، الأمالي  ، ص95 .

[35] - نجم/ 8 و 9 .

[36] - الكافي ،  ج‏3 ، ص343 .

[38] - محمدبن علي ابن بابويه، علل الشرايع ، ج 2 ، ص 366 . محمدبن علي ابن بابويه ، من لايحضره الفقيه، ج 1 ، ص 320 . 

[39] - نهج البلاغه ، خطبه 202 .

[40] - سيد هاشم بحراني ، البرهان في تفسيرالقرآن ، ج 3 ، ص 371 .

[41] - تفسير فرات الكوفي ، ص 339 .

[42] - محمد بن الحسن طوسى، الأمالي (للطوسي)، ص 312 .

[43] - محمدبن علي ابن بابويه ، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2 ، ص73 .

[44] - تفسير فرات الكوفي ، ص 298 – 299 .

[45] - محمدباقر مجلسي ، بحارالانوار، ج 43 ، ص 198 .

[46] - همان ، ص18 . 

[47] - « قَالَتْ عَائِشَةُ: مَا رَأَيْتُ أَحَداً قَطُّ أَصْدَقَ مِنْ فَاطِمَةَ غَيْرَ أَبِيهَا». محمد بن على ، ابن شهر آشوب مازندرانى(م 588 ق)، ‏مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج 3 ، ص 341 . 

[48] - عبدالحميد ابن هبه الله، ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد ، ج 9 ، ص 169 . الأمالي( للصدوق) ؛ ص182 .

[49] - بحار الأنوار ، ج‏67 ، ص249 .

[50] -همان ، ج 72 ، ص 401 . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏12 ؛ ص262 .

[51] - محمد بن جرير بن رستم طبري، دلائل الامامة، ص 76 .

[52] - نعمان بن محمد مغربى ابن حيون ، دعائم الإسلام ؛ ج‏1 ؛ ص268 . 


موضوعات مرتبط: قرآن ونهج البلاغه، دین ومعنویت، جکیده های پژوهش، مناسبتهای دینی وملی، تاریخ، اخلاق بساتین ...
ما را در سایت بساتین دنبال می کنید

برچسب : فاطمه,زهراس,مظهر,فضايل,خوبيها, نویسنده : chaidari587 بازدید : 100 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 11:22